قالب های فارسی وردپرس 29

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 29

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

چرا شکست برای رسیدن به موفقیت لازم است؟

شیرین ترین ظفر آن است که از کل دشوارتر باشد، هنگامیکه حاضرید همه چیز را در میدان نبرد خلاص کنید، بدون اینکه لغایت قبل از رسیدن به لحظه مرگ و حیات بدانید که کوشش های قهرمانانه شما کافی خواهد بود یا نه. جامعه هیچ پاداشی برای شکست قائل نیست، و شما در کتاب های تاریخ شکست های کمی را پیدا خواهید کرد که ثبت شده باشد.


شکست هایی که سنگ بنای موفقیت های آینده می شوند، از این قاعده مستثنی هستند. موفقیت پس از شکست در باره توماس ادیسون که سرشناس ترین اختراع او لامپ حبابی بود هم این قضیه صدق می کند، به طوری که او 1000 بار سعی کرد لغایت سرانجام نمونه اولیه موفقی ساخت. خبرنگاری از او پرسید: «1000 بار شکست خوردن چه حسی داشت؟» ادیسون استجابت داد: «من 1000 بار شکست نخوردم. لامپ حبابی اختراعی با 1000 مرحله بود.»


بر خلاف ادیسون، بسیاری از ما از شکست خوردن اجتناب می کنیم. ما به قدری روی شکست نخوردن متمرکز هستیم که برای موفقیت تلاش نمی کنیم، و در عوض به یک حیات معمولی خوشنودی می دهیم. زمانی که ما اشتباهی مرتکب می شویم، آن را نهان می کنیم و و به طور گزینشی خطاها و اشتباهات را در رزومه زندگی مان اصلاح می کنیم. «شکست یک گزینه نیست»، جری سی. بوستیک مهار کننده پرواز ناسا ظاهراً در حین مأموریت بازگرداندن سفینه آسیب دیده آپولو 13 به زمین این را ذکر کرد، و از آن سررسید این جمله روی حافظه جمعی حک شده است. برای بسیاری از کسان در جامعه موفقیت محور ما، شکست فقط یه «غیر گزینه» به آمار نمی آید، بلکه یک نقص محسوب می شود. در بین تمام چیزهایی که ما در موردشان اشتباه می کنیم، این تفکر شاید در صدر لیست قرار بگیرد.


چرا شکست برای رسیدن به کامیابی لازم است؟


شکست بزرگترین معلم حیات است


وقتی نگاهی ریزبین تر به زندگی اندیشمندان بزرگ در طول تاریخ می کنیم، آمادگی برای شکست خوردن به هیچگونه پدیده ای بازپسین یا شگفت انگیز نیست. از همانند آگوستین، داروین و فروید گرفته الی غول های کسب و کار و اسطوره های ورزشی کنونی، شکست ابزاری نیرومند برای رسیدن به موفقیت کبیر است. شکست و عدم موفقیت بزرگترین معلمان زندگی هستند اما متأسفانه بیشتر ملت و به گزیده تر فرهنگ های سازمانی محافظه کار، نمی خواهند آن را بپذیرند.


در عوض آن ها تصمیم می گیرند که محتاط عمل کنند و همان گزینش های امن را دوباره و مجدد تکرار کنند. آن ها با این عقیده تکاپو می کنند که اگر هیچ موجی ایجاد نکنند، باره پروا نیز قرار نمی گیرند؛ هیچ کس به خاطر شکست خوردن سر آن ها فریاد نمی زند چرا که به طور کلی هیچ وقت کوشش خاصی انجام نمی دهند تا به چیزی بزرگ برسند که شاید شدنی است در آن شکست بخورند (یا موفق شوند).


با این حال، در اقتصاد امروزی، برخی از کارکنان سایر از شکست گریز نمی کنند، بلکه متعلق به استقبال می کنند. بر پای بست، نوشتار ای بازپسین در گاهنامه بیزنس ویک، بسیاری از کمپانی ها آگاهانه به تعقیب کارکنانی هستند که پیشینه ای از هم شکست و هم موفقیت داشته باشند، با این باور که این کسان در دل جنگ بوده اند، از نبرد نجات پیدا کرده اند و حالا حائز تجربه ای ارزشمند و پشتکاری نمونه زدنی هستند.

آن ها باستانی کاران شکست هستند. مکتب فکری غالب در کمپانی های پیشرفته این است که کامیابی کبیر وابستگی به ریسک کبیر دارد، و شکست فقط یک محصول جانبی متداول است. مدیران اجرایی این کمپانی ها به خاطر اشتباهاتشان سوگ نمی گیرند بلکه آن ها را تبدیل به کامیابی های آینده می کنند.


سریع ترین مسیر به سمت موفقیت، داشتن شیوه نگرشی مبنی بر عدم ترس از شکست است. رهبران و کارکنان برای اینکه پیشه خویش را به راستی سپریدن دهند، کامیاب شوند و کمپانی های خود را رقابتی نگه دارند، لازم است که هر روز دست به ریسک بزنند.


آن ها باید ایده ها، طرح ها، ارائه ها، رهنمود ها، فناوری، محصولات، رهبری و بسیاری چیزهای سایر را به صورت پر ریسک و پر استرس تحویل دهند. و باید تمام این ها را بدون ترس تحویل دهند، بدون خوف از هر گونه شکست، عدم استجابت یا مجازات.


در مورد تلاش های فردی هم همین طور است، چه هدف داشته باشید بر چالشی خاص غلبه کنید یا اینکه به پتانسیل کامل خود در تمام جنبه های حیات دست پیدا کنید. برای اینکه به بهترین توانایی خود برسید و غیر شدنی را ممکن سازید، نمی توانید از شکست بترسید. باید کبیر فکر کنید، و باید به جلو حرکت کنید. وقتی به افرادی با این ذهنیت اندیشه می کنیم، مبتکران، مخترعان، و مکتشفان به ذهنمان خطور می کنند: آن ها از شکست به عنوان گامی ضروری برای رسیدن به موفقیت بی پیشینه پیشباز کردند.


چگونه ذهنیتی نترس داشته باشیم


یکی از بزرگترین رازهای موفقیت، عمل کردن در دایره توانایی خودتان اما بیرون از دایره راحتی تان است. اگر چه ممکن است شما به چهره جدی با شکست مواجه شوید، در همان سان شدنی است به صورت جدی با موفقیت مواجه شوید. و به همین انگیزه است که ریسک و شهامت جدی ضروری هستند. در هر صورت، شما بیشتر از همش در مورد توانایی ها، استعدادها و عزم خویش یاد خواهید گرفت، و آهنگ خویش را برای چالش بعدی تقویت خواهید کرد. اگر این به نظرتان قلمروی خطرناکی می رسد، باید بگوییم که واقعاً هم همین طور می تواند باشد. ولی گذرگاه هایی هستی دارد که این ذهنیت نترس را در خود به وجود آورید.


نگرشی مثبت داشته باشید:


اولین قدم این است که به چهره آگاهانه نگرشی مثبت داشته باشید تا، بدون پروا به هر چیزی که با آن روبرو می شوید، بتوانید درس های تجربه را ببینید و به حرکت به سمت جلو پیوسته دهید. این درست است که کل افراد ذاتاً مثبت اندیش نیستند. برای اینکه نقطه نظر خویش را عوض کنید، نخست باید یک انتخاب را برگزینید: باید به طور مرتب برگزیدن کنید که نگرشی مثبت داشته باشید.


مطالب انگیزشی بخوانید و گوش دهید:


دوم، مدام محتوایی بخونید و گوش دهید که این نگرش را تقویت کند. الی می توانید کتاب های انگیزشی در باره تفکر مثبت بخوانید. مطالعه شکست ها و بازتاب به دنبال کسان کامیاب می تواند در این گویه به شما کمک کند. اگر مدیر سازمان هستید، به کارکنانی که علی رغم سعی زیاد در موضوعی با شکست مواجه شدند دستمزد دهید و تلاش های آن ها را در جلوی تمام سازمان تحسین کنید الی کل متوجه شوند که شکست خوردن کاملاً پذیرفتنی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.